آنچه در زندگي مي آموزيم

آموزش پیش از ازدواج‘ خانواده‘ مهارتهای زندگی‘ وغیره
آموزشی
نويسندگان
جدیدترین مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آموزش پیش از ازدواج‘ خانواده‘ مهارتهای زندگیو آدرس mahmoodi.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 

    آنچه در زندگي مي آموزيم ما را براي بهتر زندگي كردن توانمند مي كند.

     نگاه دقيق به آنچه در اطراف ما مي گذرد به ما قدرت تشخيص تفاوت هايي را مي دهد كه باعث شده اند طيف رنگارنگي از شخصيت ها و سليقه ها در اطرافمان شكل بگيرند. رنگين كماني كه با گذشت زمان ممكن است دستخوش تغييراتي شود. دوستاني به جمع دوستانمان اضافه كند و دنيايمان را وسعت ببخشد

  

     نگاه ما به زندگي متفاوت است . همين تفاوت هاست كه زندگي را متنوع مي كند و امكان شريك شدن در تجربياتي را به ما مي دهد كه گذران سال ها زندگي ، پشتوانه آنهاست . از اين روست كه مي توانيم از هم بياموزيم و سالهاي زيادي ، بيش از آنچه عمر طبيعي مان اجازه مي دهد زندگي كنيم

 

            در 15 سالگي آموختم كه مادران از همه بهتر مي دانند و گاهي اوقات پدران هم.

 

      در 20 سالگي ياد گرفتم كه كار خلاف فايده اي ندارد ، حتي اگر با مهارت انجام شود.

 

      در 25 سالگي دانستم كه يك نوزاد ، مادر را از داشتن يك روز هشت ساعته و پدر را از داشتن يك شب هشت ساعته ، محروم مي كند .

 

     در 30 سالگي پي بردم كه قدرت ، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن.

 

    در 35 سالگي متوجه شدم كه آينده چيزي نيست كه انسان به ارث ببرد بلكه چيزي است كه خود مي سازد .

 

    در 40 سالگي آموختم كه رمز خوشبخت زيستن ،در آن نيست كه كاري را كه دوست داريم انجام دهيم بلكه در اين است كه كاري را كه انجام مي دهيم ، دوست داشته باشيم.

   در 45 سالگي ياد گرفتم كه 10 درصد از زندگي چيزهايي است  كه براي انسان اتفاق مي افتد و 90 درصد آن است كه چگونه  نسبت به آن واكنش نشان مي دهند .

 

   در 50 سالگي پي بردم كه كتاب بهترين دوست انسان و پيروي كوركورانه بدترين دشمن وي است

 

 

در 55 سالگي پي بردم كه تصميمات كوچك را بايد با مغز گرفت و تصميمات بزرگ را با قلب .

 

در 60 سالگي متوجه شدم كه بدون عشق مي توان ايثار كرد اما بدون ايثار ، هرگز نمي توان عشق ورزيد .

 

در 65 سالگي آموختم كه انسان براي لذت بردن از عمري دراز بايد بعد از خوردن آنچه لازم است آنچه را نيز كه ميل داردبخورد.

 

 

    در 70 سالگي ياد گرفتم كه زندگي ، در اختيار داشتن كارت هاي خوب نيست بلكه خوب بازي كردن با كارت هاي بد است.

 

  در 75 سالگي دانستم كه انسان تا وقتي فكر مي كند نارس است ، به رشد و كمال خود ادامه مي دهدو به محض آنكه گمان كرد رسيده شده است ، دچار آفت مي شود.

 

 

    در 80 سالگي پي بردم كه دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترين لذت دنياست.

 

        در 85 سالگي دريافتم كه

 

 

  

همانا زندگی زیباست


چاپ این صفحه

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 9 آذر 1391 ] [ 13:16 ] [ میر محسن محمودی ]

درباره وبلاگ

به وبلاگ خودتان خوش آمدید >mohsen_mir@mihanmail.ir
امکانات وب